روزی ازجوکرپرسیدن چراتوهمش میخندی؟
جوکردرپاسخ این سوال گفت زنم قماربازماهری بود
روزی مهره ی شانس اوبرگشت وبدهی زیادی به باراورد
وچون ماتوان پرداخت بدهی رانداشتیم طلبکارباخط انداختن صورت همسرم طلبش راصاف کردمنم برای هم
دردی بااوباتیغ لبم رابریدم تااواحساس بدی نداشته باشد
امااووقتی مرادیدتحمل نکردوترکم کردبخاطرهمین همیشه میخندم.......................................................
...